عطنا - ادبیات فارسی قرنها قبل چه تاثیری بر ادبیات فرانسه گذاشته و ادبیات فرانسه بر ادبیات فارسی در یک سده اخیر چه تاثیری گذاشته است.
به گزارش سایت خبری تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی (عطنا) مدرسه نوروزی ترجمه که به میزبانی دانشگاه علامه طباطبائی در هفته دوم فروردین برگزار شد، با سخنرانی صاحب نظران حوزه ادبیات پارسی همچون میرجلال الدین کزازی، بهمن نامور مطلق با استقبال دانشگاهیان دنبال شد که به بحث اسطورهها در میانه تمدنهای بزرگ پرداختند و البته در اینباره شاهنامه به عنوان اسطوره متن مورد توجه صاحبان سخن بود.
علیرضا منوچهریان، از اساتید توانمند دانشگاه علامه طباطبائی (لینک) در یکی از سخنرانیهای خود در مدرسه مزبور به موضوع جلوههایی از تاثیر ادبیات فرانسه در اشعار و اندیشههای شعرای سده اخیر ادبیات پارسی ورود کرد.
نکته جالب سخنرانی منوچهریان، سخنان پرآب و تاب او و تسلط بر چند زبان خارجی در طول سخنرانیاش بود که بسیاری از حاضران را در طول سخنرانی به وجود آورد. البته بخش عمدهای از سخنان منوچهریان جنبه کارگاهی داشت و مشروح سخنان مهم وی در پی آمده است:
بنده عبارتی را نمییابم که بدان اهمیت و عظمت زبان و ادبیات فرانسه و تاثیر آن را بر تحول ادبیات پارسی در سدهای که گذشت، بیان کند. قرن 1300 در سالی شروع شد که محمدعلی جمالزاده، پدر داستاننویسی ایران داستان کوتاه چاپ کرد یا صادق هدایت نیز داستانهایش را به چاپ رساند که هر دو البته استاد زبان و ادبیات فرانسه بودهاند.
در حوزه داستانویسی این مورد بسیار روشن از اهمیت و عظمت تاثیر زبان و ادبیات فرانسه بر زبان پارسی گواهی میدهد.
در حوزه شعرای ادبیات پارسی، همان شاعران یک سده اخیر، شهریار (سلطان شعر کلاسیک)، نیما یوشیج (پدر شعر نو)، احمد شاملو (پدر شعر سپید) و ایرج میرزا از دانش زبان و ادبیات فرانسه برخوردار بودند. البته در میزان دانایی و تسلط آنان به زبان فرانسه جدل و اختلاف هست.
با مروری بر شعر و داستان نویسی در ایران در یک سده اخیر متوجه میشویم که تاثیر ادبیات فرانسه در طلیعهای قرنی که گذشت را باید در نسبت میان سنت و مدرنیته جستجو کنیم.
یکی از مهمترین تحولات، ترجمه و نشر زبان و ادبیات فرانسه است، گرچه گردن کشان نظم پارسی خود فرانسهدان بودند. نمونه ایرج میرزا که برخی از صاحبان رأی و نظر او را واجد سبک خاصی در ادبیات با عنوان سبک روزنامهنویسی میدانند. برخی حتی پا را فراتر گذاشته و ایرج میرزا را بعد از سعدی، در روانی شعر بیهمتا میدانند.
نباید فراموش کرد که دوران گذار تجدد در ایران مدیون و معلول عوامل متعدد و مهمی است که میتوان به خلاصه آنها را مرور کرد؛ آشنایی با غرب، انقلاب مشروطه، آشنایی با زبان و ادبیات فرانسه، صنعت چاپ، گسترش روزنامه نویسی (یکی از محصولات نشر و ترجمه کتاب به طریق خاص) و تاسیس دارالفنون (بخش حیاتی) از این موارد مهماند. در این باره حتما کتاب از سعدی تا آراگون* را بخوانید تا متوجه تاثیرگذاری و تاثیرپذیری ادبیات فارسی در ادبیات فرانسه شوید.
*توضیح: کتاب از سعدی تا آراگون (تاثیر ادبیات فارسی در ادبیات فرانسه) با نویسندگی جواد حدیدی توسط مرکز نشر دانشگاهی در سال 1393 انتشار یافت. مولف در بخش نخست كتاب از نويسندگان قرون هفدهم و هجدهم كه وجوه اشتراك بسيار دارند سخن گفته است.
در اين دوره كه از تاريخ ترجمه گلستان سعدي به زبان فرانسوي شروع مي شود و تا سال 1789 ادامه دارد، دو نوع ادبي مهم و رايج در ادبيات فرانسه بررسي شده است: نمايشنامه هاي كمدي و تراژدي در قرن هفدهم و رمانهاي فلسفي و انتقادي در قرن هجدهم. به اعتقاد مولف، نويسندگان فرانسوي در اين دوره از داستانهاي هندو ايراني بهره مند شدند و نه از ديوان هاي شعر.
بخش دوم كتاب دوره هاي پس از انقلاب پس از انقلاب فرانسه را دربر مي گيرد و تا سال 1982، تاريخ مرگ لويي آراگون، يكي از شيفتگان بزرگ ادبيات فارسي، ادامه مي يابد. مولف در اين بخش نشان مي دهد كه در اين دو قرن، برخلاف قرون هفدهم و هجدهم، شعر فارسي سرچشمه الهام بسياري از شاعران فرانسوي بوده است.